تیر 1390
اول تیر ماه بود که مدرسه ها تعطیل شده بود و کار من هم به پایان رسیده بودو بابا ابی هم از عسلویه اومده بود شیراز که واسه تولد دو سالگی اقا سپهر جشن گرفتیم وکلی به اقا سپهر خوش گذشت. فردای اون روز ٣ تایی عازم تهران شدیم البته این دفعه به مدت یک ماه قرار بود بمونیم.بابا ابی چند روزی که پیشمون بود حسابی گردوندمون توی تهران و بعد از اینکه بابا ابی رفت زحمتمون حسابی افتاد به دوش مامان مهری و بابا علی .تو این مدت که تهران بودیم خاله مهناز (خاله بابا ابی ) با عمو حمید و اتنا جون هم از همدان امدن پیش ما دایی داوود (دایی بابا ابی )و زن دایی مریم و غ...
نویسنده :
مادر مهروش
1:58