سپهرسپهر، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات سپهر

سالی که گذشت.....

پسر عزیزم سلام  گلم  من خیلی به خدا گرفتارم و نمی رسم البته کوتاهی هم میکنم الان اومدم که اتفاق هایی که توی سال ٩٢ گذشت رو واست بنویسم ماه فروردین :سفر به عسلویه و برازجان- اومدن عمو امیر اینا به شیراز ماه خرداد :خبر حاملگی خاله مهرناز بعد از سیزده سال ماه تیر :بستری شدن مامان مهین تو سی سی یو و انژیو  کردنش که الهی شکر دکتر گفتن به خاطر هیجان خبر حاملگی خاله مهرناز بوده- شروع پروژه رفتن به مهد ماه مرداد : دوم مرداد فوت دایی اکبر من که امیدوارم نور به قبرش بباره-اتمام دوره تابستونه مهد که      البته   هنوز خیلی اذیت می کنی واسه مهد رفتن و من کلی ناراحتم که شهریور  م...
28 اسفند 1392

تابستان 92

تو این تابستون دوباره یه پروزه عظیم دیگه داشتم اونم بردن شما به مهد کودک بود دو سال پیش که موفق نشدم ولی امسال باید حتما موفق بشم . امسال اسمت رو تو مهد کودک بچه های ایران نوشتم دوست خودم مدیرش هست خیالم خیلی راحت تره اونجا باشی. اسم معلم تابستونت خانم رِِيیس زاده هست که با وجود اینکه خیلی مقاومت می کنی ولی خیلی عاشقشی. توی تابستون برنامه داشتیم که یه سفری بریم که متاسفانه اصلا جور نشد ...
13 دی 1392

خرداد 92

سپهر جونم به خدا خیلی گرفتارم  که نمیام واست بنویسم سعی میکنم خلاصه و مفید گزارش این چند ماه رو بنویسم 14 خرداد بود. مامان مهین بلیط داشت واسه برازجان میخواست بره به پدر و مادرش  سر بزنه من هم ناراحت از دستش که همیشه وسط امتحانات من خانم یادشون به سفر میوفته خلاصه از  صبح حدود ساعت 5 بود بیدار شده بودم داشتم درس میخوندم تا حدود ساعت 7 بود که تلفن زنگ خورد خاله مهرناز بود تعجب کردم که چرا این موقع زنگ زده اونم بهم گفت نمیدونم یه چیزی هست بهت بگم یا نه من که همیشه منتظر بودم بهش فقط گفتم بگو حامله ای ؟این و میگفتم ولی تو دلم میگفتم مگه میشه اخه بدون هیچگونه درمانی؟اخه خاله چند بار واسه درمان اقدام کرد ولی نتیجه نگر...
13 دی 1392

اردو -اردیبهشت 92- شهرستان سیدان

تو اردیبهشت مدرسه من یه اردو به مناسبت روز معلم گذاشت که بردنمون شهر سیدان که نزدیک تخت جمشید بود و کوچه باغ های بکر و خیلی خوشکلی داشت به سپهر که حسابی خوش گذشت از بس که خاک بازی و آب بازی کرد عکساشو میگذارم تو ادامه مطلب   ...
26 تير 1392

اردیبهشت 92 -باغ ارم

و اما ماه اردیبهشت: شیراز شهری هست که شما می تونین به راحتی ٤ فصل رو توش ببینین تا بهار میاد درخت های نارنج بهار می کنن درخت ها شکوفه می کنن و بوی بهار همه جا پخش میشه به محض اینکه نیمه خرداد میشه هوا شروع میکنه به گرم شدن و به استقبال تابستون میره و اماتابستونش که فقط گرما داره و دقیقا از ٢٥ شهریور به این طرف دقیقا هوا بوی پاییز می گیره و پاییزش هم واقعا پاییزه زمستونش فقط برف کم داره که هر از مدتی یه ذره میاد که بگه زمستونتونم کامل شد . ولی همه اینا رو گفتم که برسم سر اصل مطلب که بگم همه ماهاش یه طرف اردیبهشتش هم یه طرف .من که عاشق اینم اردیبهشت بشه و برم باغ ارم حالا چند تا عکس از باغ ارم در اردیبهشت ٩٢ میگذارم ...
26 تير 1392

با کلی تاخیر(خاطرات عید 92)

سلام بر یگانه پسر خوبم مادر جون الان حدود ٤ ماه از سال ٩٢ می گذره ولی من هنوز خاطرات عید رو واست ثبت نکردم الان هم اومدم که مختصر و همراه با عکس این خاطرات رو ثبت کنم .دوست دارم مادر جون خب بریم سر خاطره عید روز اول سال موقع سال تحویل همه رفتن سر خاک عمو سعید ولی من و بابا به خاطر اینکه سال جدید رو تو نخوای با گریه و ناراحتی شروع کنی نرفتیم امسال قرار نبود که سفره ٧ سین بندازیم ولی چون اولین  سالی بود که این چیز ها رو بهتر تشخیص میدادی یکی دو ساعت قبل از سال تحویل یه سفره ٧ سین درست کردم که البته یکی از سین هام چون کم داشتم عکس تورو گذاشتم فردای سال تحویل همه ناهار خونه عمه پروین دعوت بودیم که بعد از ناهار ...
25 تير 1392

4 سال گذشت

سپهر عزيزم تولدت مبارك نازنينم 4سال از اون روز قشنگ گذشت و تو با اومدنت رنگ زندگيم رو عوض كردي گل من.  سپهرم تولد امسالت با تولدت هر سالت كلي فرق ميكنه امسال ني ني خاله مهرنازت كه 13 سال منتظر اومدنش بوديم  هم هست البته تو دل خاله اميدوارم مادر همينطور كه تو با اومدنت زندگي من و شيرين تر كردي ني ني خاله هم به سلامتي به دنيا بياد و شيريني زندگي خاله رو چند برابر كنه .به اميد خدا تو جشن تولد سال ديگت ني ني ناقلا هم هستش. ...
22 خرداد 1392

اغاز سال 1392

سلام سال نو مبارکککککک من اومدم سریع یه ذره از  خاطرات  سال جدید بگم برات و برم پسرم موقع سال تحویل همه رفتن سر خاک عمو سعید که واقعا جاش بینمون خالیه ما به خاطر تو نرفتیم که روحیه ات بهم نخوره  امسال اولین سالی بود که ٣ تایی تنهای تنها بودیم امروز ظهر هم ناهار خونه عمه پروین دعوتیم بعدش هم ٣ تایی حرکت به سوی عسلویهههههههههههههه بقیه مطالب رو بعد از سفر و یا اگه به نت دسترسی داشتم تو سفر  می نویسم   ...
1 فروردين 1392

اولین کارنامه پسری

امروز یعنی ٢٧/١٢/١٣٩١  اقا سپهر امتحان شطرنج داشت که اولین امتحان زندگیش بود که الهی شکر سر بلند شد پسرم .   به امید موفقیت های هر روزت پسر گلم این هم کارنامه گل پسری ...
27 اسفند 1391